کلمه جو
صفحه اصلی

فرتنه

لغت نامه دهخدا

( فرتنة ) فرتنة. [ ف َ ت َ ن َ ] ( ع مص ) سخن را به نیکو روش بیرون آوردن و به آواز نرم گفتن. || گام نزدیک گذاشته راه رفتن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فرتنة. [ ف َ ت َ ن َ ] (ع مص ) سخن را به نیکو روش بیرون آوردن و به آواز نرم گفتن . || گام نزدیک گذاشته راه رفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: