کلمه جو
صفحه اصلی

عردمه

لغت نامه دهخدا

( عردمة ) عردمة. [ ع َدَ م َ ] ( ع اِمص ) سختی و درشتی. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). صلابت و شدت. ( از اقرب الموارد ). || ( مص ) سخت و درشت گردیدن. ( از ناظم الاطباء ).

عردمة. [ ع َدَ م َ ] (ع اِمص ) سختی و درشتی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). صلابت و شدت . (از اقرب الموارد). || (مص ) سخت و درشت گردیدن . (از ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: