کلمه جو
صفحه اصلی

قبصه

لغت نامه دهخدا

( قبصة ) قبصة. [ ق َ ص َ ] ( ع اِ ) ملخ. ( منتهی الارب ). || مقدار پری در کف دست از گندم. || آنچه به سر انگشتان گرفته شود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

قبصة. [ ق ُص َ ] ( ع اِ ) مقدار پری در کف دست از گندم. || آنچه به سر انگشتان گرفته شود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

قبصة. [ ق َ ب ِ ص َ ] ( ع ص ) زنی که درد جگر گیرد از خوردن خرما ناشتا. ( ناظم الاطباء ).

قبصة. [ ق َ ب ِ ص َ ] (ع ص ) زنی که درد جگر گیرد از خوردن خرما ناشتا. (ناظم الاطباء).


قبصة. [ ق َ ص َ ] (ع اِ) ملخ . (منتهی الارب ). || مقدار پری در کف دست از گندم . || آنچه به سر انگشتان گرفته شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


قبصة. [ ق ُص َ ] (ع اِ) مقدار پری در کف دست از گندم . || آنچه به سر انگشتان گرفته شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: