( مصدر ) ۱ - پهن کردن کافور ( در جایی و بر بساطی ) . ۲ - ریخته شدن برف : [ بگسترد کافور بر جای مشک گل ارغوان شد بپالیز خشک ] .
کافور گستردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کافور گستردن. [ گ ُ ت َ دَ ]مص مرکب ) کنایه از ریخته شدن برف است. ( آنندراج ).
کلمات دیگر: