کلمه جو
صفحه اصلی

صغدی

لغت نامه دهخدا

صغدی. [ ص ُ ] ( ص نسبی ) نسبت است به صغد، سغد. رجوع به سغدی شود.

صغدی. [ ص ُ ] ( اِخ ) صالح بن عمران. رجوع به صالح بن عمران سغدی شود.

صغدی . [ ص ُ ] (اِخ ) صالح بن عمران . رجوع به صالح بن عمران سغدی شود.


صغدی . [ ص ُ ] (ص نسبی ) نسبت است به صغد، سغد. رجوع به سغدی شود.



کلمات دیگر: