( کافور مو ی ) سفیدمو : [ بیامد یکی پیر کافور موی ز پس باز شد کودکی خو بروی ] .
کافور مو ی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کافورموی. ( ص مرکب ) کنایه از سفیدموی است :
بیامد یکی پیر کافورموی
ز پس باز شدکودکی خوبروی.
بیامد یکی پیر کافورموی
ز پس باز شدکودکی خوبروی.
اسدی.
کلمات دیگر: