کلمه جو
صفحه اصلی

غزاوه

لغت نامه دهخدا

( غزاوة ) غزاوة. [ غ َ وَ ] ( ع مص ) جنگ کردن با دشمن. در پی جنگ و غارت دشمن گردیدن. ( منتهی الارب ). حرکت کردن برای جنگ با دشمنان و غارت کردن دیار ایشان. غَزْو. غَزَوان. ( اقرب الموارد ).

غزاوة. [ غ َ وَ ] (ع مص ) جنگ کردن با دشمن . در پی جنگ و غارت دشمن گردیدن . (منتهی الارب ). حرکت کردن برای جنگ با دشمنان و غارت کردن دیار ایشان . غَزْو. غَزَوان . (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: