کلمه جو
صفحه اصلی

عرزب

لغت نامه دهخدا

عرزب . [ ع َ زَ / ع ِ زَ ] (ع ص ) درشت و سخت و توانا و رُست . (منتهی الارب ).


عرزب. [ ع َ زَ / ع ِ زَ ] ( ع ص ) درشت و سخت و توانا و رُست. ( منتهی الارب ).

عرزب. [ ع َ زَ ] ( اِخ ) نام نیای ضحاک بن عبدالرحمان است که تابعی بود. ( از منتهی الارب ).

عرزب . [ ع َ زَ ] (اِخ ) نام نیای ضحاک بن عبدالرحمان است که تابعی بود. (از منتهی الارب ).



کلمات دیگر: