شبیه به کهنه کهنه شده
خلق گونه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خلق گونه. [ خ َ ل َ ن َ / ن ِ ]( ص مرکب ) شبیه به کهنه. کهنه شده : چنانکه بنده شنود آن شغل خلق گونه شده است. ( تاریخ بیهقی ).
پیشنهاد کاربران
ژند، پوشیده
کهنه . ژنده . پوشیده
مندرس. نیم دار. مانده
خلق گونه یعنی تا حدی کهنه
"حسنک پیدا آ مد بی بند، جُبَّه یی داشت حبری رنگ با سیاه میزد، خَلَق گونه ، . . . "
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۹.
"حسنک پیدا آ مد بی بند، جُبَّه یی داشت حبری رنگ با سیاه میزد، خَلَق گونه ، . . . "
تاریخ بیهقی، دکتر فیاض، ۱۳۸۴ ، ص ۲۲۹.
کلمات دیگر: