کلمه جو
صفحه اصلی

خفاق

فرهنگ فارسی

آنکه پیش قدم وی پهن باشد .

لغت نامه دهخدا

خفاق. [ خ ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ خفق و خفوق. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ). رجوع به خفق و خفوق در این لغت نامه شود.

خفاق. [ خ َف ْ فا] ( ع ص ) آنکه پیش قدم وی پهن باشد. ( منتهی الارب ).
- رجل خفاق القدم ؛ مردی که پیش قدم وی پهن باشد. ( منتهی الارب ).

خفاق . [ خ َف ْ فا] (ع ص ) آنکه پیش قدم وی پهن باشد. (منتهی الارب ).
- رجل خفاق القدم ؛ مردی که پیش قدم وی پهن باشد. (منتهی الارب ).


خفاق . [ خ ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ خفق و خفوق . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به خفق و خفوق در این لغت نامه شود.


پیشنهاد کاربران

پیشگام


کلمات دیگر: