کلمه جو
صفحه اصلی

افند

فارسی به انگلیسی

combat, fight, offense, offensive

فارسی به عربی

هجوم

مترادف و متضاد

war (اسم)
نزاع، جنگ، رزم، محاربه، حرب، افند

فرهنگ فارسی

( آفند ) ( اسم ) خصومت دشمنی جنگ پیکار.
جنگ خصومت
جنگ، پیکار، نبرد، دشمنی
آفند

فرهنگ معین

( آفند ) (فَ ) ( اِ. ) خصومت ، دشمنی ، جنگ .

لغت نامه دهخدا

( آفند ) آفند. [ ف َ ] ( اِ ) جنگ. خصومت :
دلیر و جهانسوز و پرخاشخر
جز آفند کاری ندارد دگر.
فردوسی.
آورد پیامی که مبادا که خوری می
مستک شوی و عربده آغازی و آفند.
سوزنی.

افند. [ اَ ف َ ]( اِ ) آفند. ( از مؤید الفضلاء ). رجوع به آفند شود.

افند. [ اَ ف َ ](اِ) آفند. (از مؤید الفضلاء). رجوع به آفند شود.


فرهنگ عمید

( آفند ) جنگ، پیکار، نبرد، دشمنی: ابری بفرست بر سر ری / بارانْش ز هول و بیم و آفند (بهار: ۲۸۸ ).

دانشنامه عمومی

آفند. آفند یا حمله حالت و وضعیت نیرو با هدف پیشروی و حمله به دشمن، نابودی نیرو، تصرف زمین، کشف توان دشمن و موارد همسان آن است. به عبارت دیگر آفند عملیاتی نظامی در میدان نبرد است در فرایند آن که نیروهای درگیر در جنگ برای تصرف قلمرو نیروهای دشمن، دستیابی به غنیمت های جنگی یا رسیدن به جایگاه استراتژیک بهتر می کوشند. آفند ممکن است بر روی زمین، در دریا یا هوا به انجام برسد.
پدافند
راهبرد نظامی
تاکتیک نظامی
لشکرکشی

پیشنهاد کاربران

تک، یورش، حمله، هجمه، هجوم

تازش ، تاخت

آ فند=مخفف آهنگ فنون نبرد است آغاز جنگ وستیز


آفند= تک زدن هجوم اوردن حمله کردن


کلمات دیگر: