کلمه جو
صفحه اصلی

شاه تار

فرهنگ فارسی

اولین تار سازها تار بم و گنده ٠

لغت نامه دهخدا

شاه تار. ( اِ مرکب ) تار بزرگ. رجوع به تار موسیقی شود. || تار کلان. تار اصلی. رجوع به تار مقابل پود شود.


کلمات دیگر: