کلمه جو
صفحه اصلی

ذوالرجل

لغت نامه دهخدا

ذوالرجل. [ ذُرْ رِ ] ( اِخ ) موضعی است به دیار کلب. یاقوت. || نام یکی از بتهای عرب است به حجاز. || لقب اسپ مالک بن قحافةبن حرث بن عوف. ( المرصع ).

ذوالرجل. [ذُرْ رِ ] ( اِخ ) لقب لقمان بن توبه ، شاعری از عرب.

ذوالرجل . [ ذُرْ رِ ] (اِخ ) موضعی است به دیار کلب . یاقوت . || نام یکی از بتهای عرب است به حجاز. || لقب اسپ مالک بن قحافةبن حرث بن عوف . (المرصع).


ذوالرجل . [ذُرْ رِ ] (اِخ ) لقب لقمان بن توبه ، شاعری از عرب .



کلمات دیگر: