( شاه آزمای ) آزمودن شاه عمل شاه آزماینده
شاه ازمای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( شاه آزمای ) شاه آزمای. [ زْ / زِ ] ( نف مرکب ) آزماینده شاه. امتحان کننده شاه :
پژوهنده ای بود حجت نمای
در آن انجمن گشت شاه آزمای.
پژوهنده ای بود حجت نمای
در آن انجمن گشت شاه آزمای.
نظامی.
کلمات دیگر: