دعویهای بس بزرگ بلاف کردن
شاه اندازی کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شاه اندازی کردن. [ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دعویهای بس بزرگ به لاف کردن. دعویهای بیش از حد خویش کردن. ( یادداشت مؤلف ). زیاده سری کردن و لاف و گزاف زدن و دعوی بلند کردن. ( بهار عجم ) ( از آنندراج ) :
مهر درویش بگو در دل شاه اندازد
در سخن اینکه کند اینهمه شاه اندازی.
مهر درویش بگو در دل شاه اندازد
در سخن اینکه کند اینهمه شاه اندازی.
مخلص کاشی.
کلمات دیگر: