نوک قلم زبان قلم
زبان کلک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زبان کلک. [ زَ ن ِ ک ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نوک قلم. زبان قلم :
کلکش چو مرغکی است دو دیده پر آب مشک
وز بهر خیر و شر زبانش دو شاخ تر.
از جناب حضرت شاهم بس است این ملتمس.
کلکش چو مرغکی است دو دیده پر آب مشک
وز بهر خیر و شر زبانش دو شاخ تر.
عسجدی.
نام حافظگر برآید بر زبان کلک دوست از جناب حضرت شاهم بس است این ملتمس.
حافظ.
کلمات دیگر: