بمعنی شان عسل باشد
شان موم
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شان موم. [ ن ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی شان عسل باشد :
مانند شان موم که ریزند شمع از آن
شد خانه ها خراب که سروت نهال شد.
مانند شان موم که ریزند شمع از آن
شد خانه ها خراب که سروت نهال شد.
وحید ( از آنندراج ).
رجوع به شان و شان عسل شود.کلمات دیگر: