کلمه جو
صفحه اصلی

صحیر

لغت نامه دهخدا

صحیر. [ ص ُ ح َ ] (اِخ ) کوهی است شمالی قَطن . (منتهی الارب ). موضعی است بشمال جبل قَطن . (معجم البلدان ).


صحیر. [ ص ُ ح َ ] (اِخ ) موضعی است بنزدیک فید. (معجم البلدان ) (منتهی الارب ).


صحیر. [ ص َ ] ( ع اِ ) آواز خر. ( منتهی الارب ).

صحیر. [ ص ُ ح َ ] ( اِخ ) موضعی است بنزدیک فید. ( معجم البلدان ) ( منتهی الارب ).

صحیر. [ ص ُ ح َ ] ( اِخ ) کوهی است شمالی قَطن. ( منتهی الارب ). موضعی است بشمال جبل قَطن. ( معجم البلدان ).

صحیر. [ ص َ ] (ع اِ) آواز خر. (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: