کلمه جو
صفحه اصلی

ذوءاله

لغت نامه دهخدا

( ذوءالة ) ذوءالة. [ ذُ آ ل َ ] ( اِخ ) ابن غوقلة الیمانی از صحابه کرام است. وی از طرف قوم خویش از یمن بخدمت حضرت رسول اکرم ( ص ) مبعوث شد و مسلمانی گزید از وی حدیثی در تفضیل صحابه منقول است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).
ذوءاله. [ ذُ آ ل َ ] ( ع اِ ) گرگ. ( مهذب الاسماء ). ج ، ذِئلان ، ذولان :
نیستی آگه نگر که چون تو هزاران
خورده است این گنده پیر زشت ذوءاله.
ناصرخسرو.

ذوءاله . [ ذُ آ ل َ ] (ع اِ) گرگ . (مهذب الاسماء). ج ، ذِئلان ، ذولان :
نیستی آگه نگر که چون تو هزاران
خورده است این گنده پیر زشت ذوءاله .

ناصرخسرو.



ذوءالة. [ ذُ آ ل َ ] (اِخ ) ابن غوقلة الیمانی از صحابه ٔ کرام است . وی از طرف قوم خویش از یمن بخدمت حضرت رسول اکرم (ص ) مبعوث شد و مسلمانی گزید از وی حدیثی در تفضیل صحابه منقول است . (از قاموس الاعلام ترکی ).



کلمات دیگر: