کلمه جو
صفحه اصلی

صحل

لغت نامه دهخدا

صحل. [ ص َ ] ( ع اِمص ) گلوگرفتگی یا سختگی سینه. شکستگی آواز. نارسائی آواز. ( منتهی الارب ).

صحل. [ ص َ ح ِ ] ( ع ص ) مرد گلوگرفته آواز. ( منتهی الارب ). گران آواز. ( مهذب الاسماء ).

صحل. [ ص َ ح َ ] ( ع مص ) گلوگرفته شدن آواز کسی یا گران و گرفته و درشت گردیدن یا شکسته شدن یا گرفتگی. ( از منتهی الارب ). گران آواز شدن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ).

صحل . [ ص َ ] (ع اِمص ) گلوگرفتگی یا سختگی سینه . شکستگی آواز. نارسائی آواز. (منتهی الارب ).


صحل . [ ص َ ح َ ] (ع مص ) گلوگرفته شدن آواز کسی یا گران و گرفته و درشت گردیدن یا شکسته شدن یا گرفتگی . (از منتهی الارب ). گران آواز شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ).


صحل . [ ص َ ح ِ ] (ع ص ) مرد گلوگرفته آواز. (منتهی الارب ). گران آواز. (مهذب الاسماء).



کلمات دیگر: