کلمه جو
صفحه اصلی

دالابه

لغت نامه دهخدا

دالابه. [ ب َ /ب ِ ] ( اِ ) شاگردانی که آنان را در قراول میگذارند. ( ناظم الاطباء ). قراول که عرب طلایع گوید :
انجم رخشان که شب با مشعله
بهر پاس خلوتت دالابه است.
؟ ( از شعوری ج 1 ص 426 ).
اما در فرهنگهای در دسترس نبود.


کلمات دیگر: