معمول زنان ولایت است چنانچه دستار بدل کردن معمول مردان .
شانه بدل کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شانه بدل کردن. [ ن َ / ن ِ ب َ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) معمول زنان ولایت ( ایران ) است چنانچه دستار بدل کردن معمول مردان. ( بهار عجم ) ( آنندراج ). معمول زنان فارس است چنانکه دستار بدل کردن معمول مردان. ( ارمغان آصفی ) :
شانه ژولیده مویی کرده با مجنون بدل
سنجر شوریده سر میگفت ما دیوانه ایم.
شانه ژولیده مویی کرده با مجنون بدل
سنجر شوریده سر میگفت ما دیوانه ایم.
سنجر کاشی ( از بهار عجم ).
منظور، خود را با بدل کردن دستار بصورت دیگری درآوردن باشد چنانکه در بیت بالا با ژولیده مویی خود را بصورت مجنون در آورده است.کلمات دیگر: