کلمه جو
صفحه اصلی

ذوالحمیره

لغت نامه دهخدا

( ذوالحمیرة ) ذوالحمیرة. [ ذُل ْ...؟ ] ( اِخ ) نام کوهی است. شنفری گوید:
الا لا تذرنی ان تشکیت خلتی
شفانی باعلی ذوالحمیرةعدوتی.
( از المرصع ).

ذوالحمیرة. [ ذُل ْ...؟ ] (اِخ ) نام کوهی است . شنفری گوید:
الا لا تذرنی ان تشکیت خلتی
شفانی باعلی ذوالحمیرةعدوتی .

(از المرصع).




کلمات دیگر: