چوبی باشد که جولاهگان بر هر دو سر آن سوزنها بند کنند و آنرا بر پهنای کرباس نهند پیش خود تا پهنای کرباس هموار و یکسان باشد .
شانه ٔ کرباس
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شانه کرباس. [ ن َ/ ن ِ ی ِ ک َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چوبی باشد که جولاهگان بر هر دو سر آن سوزنها بند کنند و آن را بر پهنای کرباس نهند پیش خود تا پهنای کرباس هموار و یکسان باشد. ( بهار عجم ) ( از فرهنگ سروری ) ( آنندراج ).
کلمات دیگر: