کنایه از دقت در سخن گفتن باریک سخن گفتن
زبان نازک کردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
زبان نازک کردن. [ زَ زُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از دقت در سخن گفتن. باریک سخن گفتن. موی شکافی کردن :
دانش به نسبت بر و روی که کرده ای
نازک چو برگ لاله زبان در ثنای گل.
دانش به نسبت بر و روی که کرده ای
نازک چو برگ لاله زبان در ثنای گل.
میرزا رضی دانش ( از آنندراج و بهارعجم ).
کلمات دیگر: