راه گشودن . کوچه دادن . مقابل راه بستن .
راه برگشودن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
راه برگشودن. [ ب َ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) راه گشودن. کوچه دادن. مقابل راه بستن. گفتن که درآید. گشادن طریق تا وارد شود. بار دادن که درآید :
فرستاده آمد بنزدیک شاه
بفرمود تا برگشودند راه.
فرستاده آمد بنزدیک شاه
بفرمود تا برگشودند راه.
فردوسی.
کلمات دیگر: