ادبیات تطبیقی یا هم سنجشی شاخه ای از نقد ادبی است که از روابط ادبی ملل و زبان های مختلف و از تعامل میان ادبیات ملت ها با یکدیگر سخن می گوید؛ در اصطلاح، حوزهٔ مهمی از ادبیات است که به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط ها و شباهت های بین ادبیات، زبانها و ملیت های مختلف می پردازد. به طور کلی انواع تأثیرات زبانی و حوزه های پژوهش در ادبیات فارسی، به دو بخش تقسیم می شود:
اثرگذاریِ ادبیات ایران بر دیگر ملت ها
تأثیر ادبیات دیگر ملت ها بر ادبیات فارسی
مانند تأثیر فردوسی بر متیو آرنولد انگلیسی و تأثیر حافظ بر گوته.
ادبیات تطبیقی، از شاخه هایی است که با رونق گرفتن نقد ادبی در قرن نوزدهم در فرانسه شکل گرفته است. می توان گفت، شیوهٔ نوین پژوهش تطبیـقی ادبیات در سده های گذشته پدید آمده است. هرچند دربارهٔ این که چه کسی نخستین بار از این اصطلاح بهره برده است دادهٔ گویایی در دست نیست اما برخی، فرانسوا ویلمن را پیشگام در این گونه پژوهش های ادبی به شمار آورده اند.
ادبیات تطبیقی یکی از رشته های نوی دانشگاهی در ایران است که در سال۱۳۱۳ توسط فاطمه سیاح در دانشگاه تهران بنیان گذاشته شده است.
اثرگذاریِ ادبیات ایران بر دیگر ملت ها
تأثیر ادبیات دیگر ملت ها بر ادبیات فارسی
مانند تأثیر فردوسی بر متیو آرنولد انگلیسی و تأثیر حافظ بر گوته.
ادبیات تطبیقی، از شاخه هایی است که با رونق گرفتن نقد ادبی در قرن نوزدهم در فرانسه شکل گرفته است. می توان گفت، شیوهٔ نوین پژوهش تطبیـقی ادبیات در سده های گذشته پدید آمده است. هرچند دربارهٔ این که چه کسی نخستین بار از این اصطلاح بهره برده است دادهٔ گویایی در دست نیست اما برخی، فرانسوا ویلمن را پیشگام در این گونه پژوهش های ادبی به شمار آورده اند.
ادبیات تطبیقی یکی از رشته های نوی دانشگاهی در ایران است که در سال۱۳۱۳ توسط فاطمه سیاح در دانشگاه تهران بنیان گذاشته شده است.
wiki: ادبیات تطبیقی