یاووز یاپیجی اوغلو (ترکی استانبولی: Yavuz Yapıcıoğlu؛ زادهٔ ۱۹۶۷ (۵۱–۵۲ ساله)) آدم کشی زنجیره ای و آتش افروز اهل ترکیه است. از اون به عنوان قاتل پیچ گوشتی هم یاد می شود. از به عنوان قاتلی که بیش ترین تعداد قربانیان را در ترکیه یاد می شود. با توجه به سوابق و آمار پلیس او مسئول مرگ ۱۸ نفر بین سال های ۱۹۹۴ و ۲۰۰۲ است وگرنه شاهدان عینی و بستگانش این تعداد را نزدیک ۴۰ نفر می داند.
یاووز متولد ۱۹۶۷ شهر آدانا در خانواده پرجمعیت با نه خواهر برادر و به گفته خودش بدون محبت و عشق از طرف والدینش بزرگ شد و در سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۵ به ۱۸قتل ثابت شده و ۴۲ تا ۵۲ قتل ثابت نشده متهم شد. پدرش با زن دیگری رابطه داشت و بعد از جدایی از مادرش یاووز با پدر و نامادریش زندگی می کرد تمام دوران تحصیل شاگرد اول بود تا اینکه در سال دوم دبیرستان ترک تحصیل کرد و شروع به بازی فوتبال به صورت آماتور شد. بعد از آن در استانبول در مغازه چرمسازی برادرش شروع به کار کرد. او بعد ازدواج کرد سه ماه بعد طلاق گرفت و همچنان در چرمسازی برادرش کار می کرد تا اینکه در سال ۱۹۹۴ پیرو مکتبی با نام طریقت مه شد و از همان سال جنایتها و تجاوزها شروع شد، به گفته برادرش بعد از انجام جنایتها آنها را برای برادرش تعریف می کرد، ۳قتل در آنکارا، ۳تا آنکارا، یک سرباز، مادربزرگش.اولین جنایت سال ۱۹۹۴ یک روز صبح وقتی با دختر همسایه به دلیل اینکه به او صبح بخیر گفت شروع به دعوا کرد، دعوا بالا گرفت سپس دختر همسایه و نامزدش و یکی از دوستان دختر را با چاقو رساند و در حین فرار ماشینی که رد می شد را به زور نگهداشت و راننده را کشت. بعد از دستگیری توسط پلیس مانند دیوانه ها رفتار می کرد و به همین دلیل در تیمارستان بستری شد، کاملاً برهنه در بخش ها می گشت و فریاد می زد من عیسی هستم! بخش را به آتش کشید و با حمله به پرستاران و بیماران آنها را زخمی کرد بعدها گزارش این اتفاق ضمیمه پرونده جنایی و سال ۲۰۰۵ مسبب آزادیش شد.
بعد از ترخیص از تیمارستان روبروی یک دبیرستان دخترانه، وارد بحث بین یک دختر دانش آموز و خدمه مدرسه شد و خدمه را با چاقو به قتل رساند به آدانا فرار کرد ۳ نفر را کشت و با اتوبوس به استانبول برگشت در تایم ناهار از اتوبوس پیاده شد برای خرید سیمیت از یک مسافر درخواست پول کرد و مسافر از پرداخت پول خودداری کرد، او را تعقیب کرد و در جایی خلوت به قتل رساند در حال انجام جنایت یکی از مسافران او را دید که با تعقیب و بریدن گلوی شاهد قتل او را کشت. بعضی از شواهد حاکی از آنست که در سال ۱۹۹۸ یاووز به یک خانم توریست بلژیکی بستنی گاز زده خودش را تعارف کرد و وقتی توریست درخواستش را رد کرد او را با چاقو به قتل رساند، به خانه برادرش در شهر دیگری رفت و درخواست پول کرد ولی برادرش قبول نکرد، مغازه برادرش را آتش زد این آتش سوزی یاووز را راضی نکرد و خانه دو تا از اقوامشان را هم به آتش کشید با یک تفنگ بادی به خانه پدرش در استانبول رفت و یاووز سال ۲۰۰۰ طبق اظهارات پدرش با تفنگ بادی در خانه خودش به او شلیک کرده بود که البته نجات پیدا کرد و زنده ماند. طبق شواهدی به خانه مادربزرگش (مادری) می رود روز سوم اقامتش در آنجا بود که مادربزرگش راجع به مادرش حرفی زد که او را ناراحت کرد با کوبیدن زیرسیگاری به سرش او را می کشد و پس از آن توسط پلیس دوباره دستگیر شد و دوباره به تیمارستان روانه شد که بعد از یکسال ترخیص و دوباره آزاد شد، ۲۴ آوریل ۲۰۰۲ سه نفر از کارکنان شرکت چرمسازی را در کوچه دید و به قتل رساند که پس از برای شرکت در نماز جماعت به مسجد می رود که با ممانعت امام جماعت مسجد روبرو می شود. در پی این درگیری امام جماعت زخمی می شود که با مداخله پلیس یاووز دستگیر شده، یاووز در کوچه وقتی با مأمورین پلیس روبرو شد فریاد زد من پیچ گوشتی رو انداختم و اینها تأثیر تمرینات کونگ فو هست! و دوباره به تیمارستان فرستاده شد ولی اینبار هرچه تلاش کرد تا با دیوانه نشان دادن گزارش دکتر به پلیس فرستاده بشود موفق نشد و دکتر یاووز را از لحاظ روحی سالم تشخیص داد و به بازداشتگاه و از آنجا با قرار محکمه به زندان فرستاده شد. طبق تحقیقات پلیس و توضیحات برادرش که از زبان خود یاووز شنیده بود کاشف به عمل آمد که بین سالهای ۹۲–۹۳ دو دختر دانشجو را در استانبول درحالیکه یکی از آنها حامله بود به قتل رسانده و همچنین چندین قتل مختلف دیگر که البته به دلیل نبودن ادله و سند محکمه پسند هیچگاه ثابت نشد. تعداد مقتولین همچنان مشخص نشده، یاووز به ۷۴ سال زندان محکوم شد و همچنان در زندان است.
یاووز متولد ۱۹۶۷ شهر آدانا در خانواده پرجمعیت با نه خواهر برادر و به گفته خودش بدون محبت و عشق از طرف والدینش بزرگ شد و در سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۵ به ۱۸قتل ثابت شده و ۴۲ تا ۵۲ قتل ثابت نشده متهم شد. پدرش با زن دیگری رابطه داشت و بعد از جدایی از مادرش یاووز با پدر و نامادریش زندگی می کرد تمام دوران تحصیل شاگرد اول بود تا اینکه در سال دوم دبیرستان ترک تحصیل کرد و شروع به بازی فوتبال به صورت آماتور شد. بعد از آن در استانبول در مغازه چرمسازی برادرش شروع به کار کرد. او بعد ازدواج کرد سه ماه بعد طلاق گرفت و همچنان در چرمسازی برادرش کار می کرد تا اینکه در سال ۱۹۹۴ پیرو مکتبی با نام طریقت مه شد و از همان سال جنایتها و تجاوزها شروع شد، به گفته برادرش بعد از انجام جنایتها آنها را برای برادرش تعریف می کرد، ۳قتل در آنکارا، ۳تا آنکارا، یک سرباز، مادربزرگش.اولین جنایت سال ۱۹۹۴ یک روز صبح وقتی با دختر همسایه به دلیل اینکه به او صبح بخیر گفت شروع به دعوا کرد، دعوا بالا گرفت سپس دختر همسایه و نامزدش و یکی از دوستان دختر را با چاقو رساند و در حین فرار ماشینی که رد می شد را به زور نگهداشت و راننده را کشت. بعد از دستگیری توسط پلیس مانند دیوانه ها رفتار می کرد و به همین دلیل در تیمارستان بستری شد، کاملاً برهنه در بخش ها می گشت و فریاد می زد من عیسی هستم! بخش را به آتش کشید و با حمله به پرستاران و بیماران آنها را زخمی کرد بعدها گزارش این اتفاق ضمیمه پرونده جنایی و سال ۲۰۰۵ مسبب آزادیش شد.
بعد از ترخیص از تیمارستان روبروی یک دبیرستان دخترانه، وارد بحث بین یک دختر دانش آموز و خدمه مدرسه شد و خدمه را با چاقو به قتل رساند به آدانا فرار کرد ۳ نفر را کشت و با اتوبوس به استانبول برگشت در تایم ناهار از اتوبوس پیاده شد برای خرید سیمیت از یک مسافر درخواست پول کرد و مسافر از پرداخت پول خودداری کرد، او را تعقیب کرد و در جایی خلوت به قتل رساند در حال انجام جنایت یکی از مسافران او را دید که با تعقیب و بریدن گلوی شاهد قتل او را کشت. بعضی از شواهد حاکی از آنست که در سال ۱۹۹۸ یاووز به یک خانم توریست بلژیکی بستنی گاز زده خودش را تعارف کرد و وقتی توریست درخواستش را رد کرد او را با چاقو به قتل رساند، به خانه برادرش در شهر دیگری رفت و درخواست پول کرد ولی برادرش قبول نکرد، مغازه برادرش را آتش زد این آتش سوزی یاووز را راضی نکرد و خانه دو تا از اقوامشان را هم به آتش کشید با یک تفنگ بادی به خانه پدرش در استانبول رفت و یاووز سال ۲۰۰۰ طبق اظهارات پدرش با تفنگ بادی در خانه خودش به او شلیک کرده بود که البته نجات پیدا کرد و زنده ماند. طبق شواهدی به خانه مادربزرگش (مادری) می رود روز سوم اقامتش در آنجا بود که مادربزرگش راجع به مادرش حرفی زد که او را ناراحت کرد با کوبیدن زیرسیگاری به سرش او را می کشد و پس از آن توسط پلیس دوباره دستگیر شد و دوباره به تیمارستان روانه شد که بعد از یکسال ترخیص و دوباره آزاد شد، ۲۴ آوریل ۲۰۰۲ سه نفر از کارکنان شرکت چرمسازی را در کوچه دید و به قتل رساند که پس از برای شرکت در نماز جماعت به مسجد می رود که با ممانعت امام جماعت مسجد روبرو می شود. در پی این درگیری امام جماعت زخمی می شود که با مداخله پلیس یاووز دستگیر شده، یاووز در کوچه وقتی با مأمورین پلیس روبرو شد فریاد زد من پیچ گوشتی رو انداختم و اینها تأثیر تمرینات کونگ فو هست! و دوباره به تیمارستان فرستاده شد ولی اینبار هرچه تلاش کرد تا با دیوانه نشان دادن گزارش دکتر به پلیس فرستاده بشود موفق نشد و دکتر یاووز را از لحاظ روحی سالم تشخیص داد و به بازداشتگاه و از آنجا با قرار محکمه به زندان فرستاده شد. طبق تحقیقات پلیس و توضیحات برادرش که از زبان خود یاووز شنیده بود کاشف به عمل آمد که بین سالهای ۹۲–۹۳ دو دختر دانشجو را در استانبول درحالیکه یکی از آنها حامله بود به قتل رسانده و همچنین چندین قتل مختلف دیگر که البته به دلیل نبودن ادله و سند محکمه پسند هیچگاه ثابت نشد. تعداد مقتولین همچنان مشخص نشده، یاووز به ۷۴ سال زندان محکوم شد و همچنان در زندان است.
wiki: یاووز یاپیجی اوغلو