توانش
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
توانستن ٠ اسم مصدر توانستن
← توانش زبانی
لغت نامه دهخدا
توانش. [ ت ُ / ت َ ن ِ] ( اِمص ) توانستن. قدرت و قوت. ( ناظم الاطباء ). اسم مصدر توانستن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : وقتی ناگاه داعیه ای پدید آید که در احیاء علوم به مقدار توانش ، سعی اختیار کرده اید. ( تاریخ بیهق از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). و تفصیل این در کتاب مشارب التجارب که در تاریخ ساخته ام به تازی به مقدار دانش و توانش خویش بیان کرده ام. ( تاریخ بیهق ). بیان کرده آمده است به مقدار توانش و دانش خویش. ( تاریخ بیهق ).
دانشنامه عمومی
توانستن؛ برابر با واژۀ بیگانۀ انرژی.
فرهنگستان زبان و ادب
{competence} [زبان شناسی] ← توانش زبانی
پیشنهاد کاربران
تَوانش امکان مخالف کلمه ی ناتوانش یا ناممکنی یا امتناع میباشد
توانایی یا ظرفیت ذاتی برای رویش، دگریستن یا پدیدار گشتن، ( به انگلیسی : potential یا potentiality )
چون واژه های راستین پارسی با کارکرد عنصر آغاز میشود ، بند واژه پایانی ( ش ) نشانگر همیشگی بودن کاربرد است !
کلمات دیگر: