مترادف مصمت : بی صدا، صامت، هم خوان، خاموش، صامت
متضاد مصمت : مصوت، واکه
consonant
بیصدا، صامت، همخوان ≠ مصوت، واکه
خاموش، صامت
۱. بیصدا، صامت، همخوان
۲. خاموش، صامت ≠ مصوت، واکه
(مُ مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - چیزی که داخلش پر باشد. 2 - زخمی که از اندرون پر شده و دو لب آن به هم آمده باشد. 3 - دربسته . 4 - دیوار بی درز. 5 - اسبی که رنگ های پوستش با هم مخلوط نباشد. 6 - جامد از ابریشم خالص و کمرنگ .
(مُ مِ) [ ع . ] (اِفا.) خاموش ، ساکت .
مصمت . [ م ُ ص َم ْ م َ ] (ع ص ) الف مصمت ؛ هزار کامل و تمام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مُصْمَت . (منتهی الارب ). رجوع به مصمت شود. || خاموش . (ناظم الاطباء). ساکت . || خاموش کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ).
فرخی .
فرخی .
فرخی .
مصمت . [ م ُ م ِ ] (ع ص ) مرد بیمار خاموش . (ناظم الاطباء). || (اصطلاح عروض ) شعری یا بیتی را گویند که در عروض آن (یعنی در جزء اخیر مصراع اول آن ) قافیه نباشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
آنچه میانش پر باشد.
بیصدا؛ صامت؛ همخوان.