مترادف تشریح کردن : توضیح دادن، تبیین کردن، شرح دادن، شرحه شرحه کردن، قطعه قطعه کردن، کالبد شکافی کردن
برابر پارسی : زندیدن، نگیختن
to describe or analyze, to dissect
dissect, limn
توضیحدادن، تبیین کردن، شرح دادن
شرحه شرحه کردن، قطعه قطعه کردن، کالبد شکافی کردن
۱. توضیحدادن، تبیین کردن، شرح دادن
۲. شرحه شرحه کردن، قطعه قطعه کردن، کالبد شکافی کردن
نگیختن، زندیدن