کلمه جو
صفحه اصلی

جیره دادن

فارسی به انگلیسی

ration, issue, to ration

ration, issue


فارسی به عربی

علاوة

مترادف و متضاد

ration (فعل)
جیره بندی کردن، جیره دادن

فرهنگ فارسی

سهمیه هر یک از جیره خواران را بموقع آن تحویل کردن .

لغت نامه دهخدا

جیره دادن. [ رَ / رِ دَ ] ( مص مرکب ) سهمیه هر یک از جیره خواران را بموقع آن تحویل کردن. رجوع به جیره و جیره بندی و جیره خوار شود.


کلمات دیگر: