کلمه جو
صفحه اصلی

جور بودن با

فارسی به عربی

مباراة

مترادف و متضاد

match (فعل)
وصلت دادن، تطبیق کردن، خوردن، خواستگاری کردن، جور بودن با، بهم امدن


کلمات دیگر: