کلمه جو
صفحه اصلی

خودساز

فارسی به انگلیسی

dandyish, foppy

فارسی به عربی

متبختر

مترادف و متضاد

dandy (اسم)
شیک پوش، خوش تیپ، فوکولی، خود ساز

فرهنگ فارسی

کس که کلاه خود و مغفر سازد

لغت نامه دهخدا

خودساز. [ خوَدْ / خُدْ ] ( ص مرکب ) آنکه به تهذیب نفس خود کوشد. ( یادداشت مؤلف ). ج ، خودسازان :
هلاک سیل فنایند خانه پردازان
به آب و گل نکنند التفات خودسازان.
صائب ( از آنندراج ).

خودساز. ( نف مرکب ) کسی که کلاه خود و مغفر سازد. ( ناظم الاطباء ).

خودساز. (نف مرکب ) کسی که کلاه خود و مغفر سازد. (ناظم الاطباء).


خودساز. [ خوَدْ / خُدْ ] (ص مرکب ) آنکه به تهذیب نفس خود کوشد. (یادداشت مؤلف ). ج ، خودسازان :
هلاک سیل فنایند خانه پردازان
به آب و گل نکنند التفات خودسازان .

صائب (از آنندراج ).



فرهنگ عمید

آن که صورت یا سیرت خود را آراسته است.

دانشنامه آزاد فارسی


پیشنهاد کاربران

کسی که خودش چیزهایش را میسازد و نیاز به کمک کسی
ندارد

مرکب خودسر یعنی کسی که سد راهشون بشه را میبرن به آنجا ۶آیه ی دارالقران که باید بخوریم کنترل و عرض ادب و احترام خدمت شما استاد بزرگوار محمد یوسف عابدی هستم با شماره های همه را ذخیره داستین می کنمو در این پروژه نقش مهمی داشتم که شما


کلمات دیگر: