<div class="boxBd"><div class="boxLtr"><l w="fox">fox</l> <span class="meanType">(فعل)</span></div><div>گیج کردن، تزویر کردن، روباه بازی کردن</div></div>

fox (فعل) گیج کردن، تزویر کردن، روباه بازی کردن

مترادف و متضاد

<div class="boxBd">روباه بازی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) حیله گری کردن. چون روباه مکر و فریب و فسون بکار بردن. نیرنگ بازی کردن. دیصان. ( تاج المصادر بیهقی ) : <br>مکن روباه بازی شیرمردا<br>خموشی پیشه کن کاین ره عیان است.<div class="au">عطار.</div>و رجوع به روباه باز و روباه بازی و روبه بازی کردن شود.</div>

روباه بازی کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) حیله گری کردن. چون روباه مکر و فریب و فسون بکار بردن. نیرنگ بازی کردن. دیصان. ( تاج المصادر بیهقی ) : مکن روباه بازی شیرمردا خموشی پیشه کن کاین ره عیان است. عطار. و رجوع به روباه باز و روباه بازی و روبه بازی کردن شود.

روباه بازی کردن

فارسی به عربی

مترادف و متضاد

لغت نامه دهخدا