to scratch
پنجول زدن
فارسی به انگلیسی
scratch
فارسی به عربی
ورطة
مترادف و متضاد
پاک کردن، زدودن، تراشیدن، خراشیدن، پنجول زدن، ستردن، خاراندن، خراشاندن، خست کردن، با ناخن و جنگال خراشیدن
بدزبانی کردن، چنگ زدن، پنجول زدن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) با ناخنهای دست روی یا تن کسی را خراشیدن : گربه پنجول زد .
لغت نامه دهخدا
پنجول زدن. [ پ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول زنان و کودکان ، با ناخن های دست خراشیدن یا ریش کردن روی یا تن کسی را. با نوک ناخن ها خستن خواستن : گربه پنجول زد.
کلمات دیگر: