کلمه جو
صفحه اصلی

جوابگو شدن

فارسی به عربی

جواب

مترادف و متضاد

answer (فعل)
از عهده برامدن، دفاع کردن، پاسخ دادن، جواب دادن، جوابگو شدن، بکار امدن، بکار رفتن، بدرد خوردن، جواب احتیاج را دادن، عهده دار شدن


کلمات دیگر: