جیر جیر کردن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
لمحة
مترادف و متضاد
جوانه زدن، جیر جیر کردن، از سوراخ نگاه کردن، با چشم نیم باز نگاه کردن، اشکار شدن، جیک زدن
جیر جیر کردن، اشاره مختصر کردن به
جیر جیر کردن، جیغ و فریاد شکیدن، با صدای جیغ صحبت کردن، با جیغ و فریاد افشاء کردن
جیر جیر کردن، زق زق کردن
جیر جیر کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) صدا کردن بعضی پرندگان و حشرات مانند گنجشک و سوسک .
کلمات دیگر: