کلمه جو
صفحه اصلی

روغن دان

فارسی به انگلیسی

oil-can, lubricator, oilcan, oil-cruet

oil-can, lubricator, oil-cruet


oilcan


فارسی به عربی

قدر

مترادف و متضاد

saucepan (اسم)
قابلمه، ماهی تابه، روغن دان، کماجدان

فرهنگ فارسی

ظرفی که در آن روغن را نگهدارند

لغت نامه دهخدا

روغن دان. [ رَ / رُو غ َ] ( اِ مرکب ) ظرف روغن و حقه روغن. ( ناظم الاطباء ). ظرفی که در آن روغن نگه دارند. ( آنندراج ). مدهن. قرز.( منتهی الارب ). جای روغن. قُرز. || ظرفی خرد روغن دار و آن را لحاف دوزان و درودگران برای سوزن و اره و مانند آن دارند. || تابه. ( یادداشت مؤلف ). || حقه مرهم. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

ظرف روغن، جای روغن.

دانشنامه عمومی

روغندان وسیله ای فلزی جهت نگهداری روغن روانکاری برای روغنکاری برخی ماشین هایی است که معمولاً در خانه استفاده یا نگهداری می شوند؛ مانند چرخ خیاطی، تفنگ، بخش متحرک اهرم ها و لولاها و غیره.


کلمات دیگر: