ثبیر. [ ث َ ] ( اِخ ) کوهی است بظاهر مکه و از قلل این کوه است : ثبیرالأثبرة. ثبیرالأحدَب. ثبیرالأعرج. ثبیرالخضراء. ثبیرالزنج. ثبیر غینی. ثبیرالنّضع :
نجنبد ز جا ای پسر چون درخت
بباد سحرگاه کوه ثبیر.
یکی دقیقه ز حلمش هزار کوه ثبیر.
عدل رضوی و ثبیر وحضن.
نجنبد ز جا ای پسر چون درخت
بباد سحرگاه کوه ثبیر.
ناصرخسرو.
یکی سفینه ز علمش هزار بحر محیطیکی دقیقه ز حلمش هزار کوه ثبیر.
رضی نیشابوری.
و لقد کان علیه عمره عدل رضوی و ثبیر وحضن.
قثم بن عباس ( از عیون الانباء ).
اصمعی گفته است :ثبیر اعرج مشرف بمکه است به برّ سوی حق الطارقتین و ثبیر غینی در حرا است. ( مراصد الاطلاع ). || آبی است بدیار مُزینة و رسول ( ص ) آن را بقطیعه شریس بن ضمره داد و نام او را به شریح بگردانید.