ورمزیار
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دانشنامه عمومی
نام محله ای شهرهمدان که درزمانهای خیلی دور به علت شرارت تبعیدشده بودندواسم کنونی این محل به خیابان کرمانشاه تغییریافته است
ورمزیار (ارومیه)
ورمزیار سفلی
ورمزیار علیا
ورمزیار (شوط)
ورمزیار، نخجوان
ورمزیار، پیامبر
وَرمَزیار واژه ای است به زبان آذری (زبان ایرانی آذربایجان) که از دو بخش ور (به معنی دژ و روستا) و مزیار (شکل محلی نام مازیار) تشکیل شده و «دژ مازیار» معنی می دهد.
این روستا در دهستان باراندوز قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۲۹۲ نفر (۵۳خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان یولاگلدی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۳ نفر (۲۰خانوار) بوده است.
اهورامزدایار - اورمزدیار - ورمزیار در زبان لری ، به عنوان یکی دیگر از زبان های ایرانی، شاهد صورت اصیل «اهوره مزدا»ی باستانی هستیم:«هرمز» و «ورمز». صورت نخستین، یعنی «هرمز» (با آوانگاری کردی لری لاتین Hirmiz)، ممکن است وام واژه ای از پارتی (چه به صورت مستقیم یا احیاناً از طریق فارسی) قلمداد نمود. این واژه را می توان به صورت پراکنده در زیرگویش های کردی شمالی (کورمانجی) یافت نمود. امّا صورت دیگر این واژه در کردی مرکزی (سورانی) و کردی جنوبی و لری دیده می شود:«ورمز» (Wirmiz). واژه ی اخیر اصیل ترین صورت کلمه ی باستانی «اهوره مزدا» در زبان کردی است. تبدیل «هوـ» آغازین به «وـ» از خواصّ گویش های مرکزی، و تاحدودی جنوبی، کردی محسوب می شود که در واژه ی «ورمز» شاهد آن هستیم. این واژه را در کمال شگفتی می توان در عنوان یکی از طوایف نامدار لر و کرد، مستقر در منطقه ی بیجار گروس، نیز مشاهده نمود:«ورمزیار». اصطلاح «ورمزیار» تحت اللفظاً به معنی «اورمزدیار» یا «اهورامزدادار» بوده و نشان گر انتساب به «اهوره مزدا»ست.
ورمزیار نام ایلی است که به شجاعت ودلیری شهره بوده و بمنظور صیانت وپاسداری از مرزهای آنزمان مملکت درمقابل حمله عثمانی ها وروسیه تزار درمرز میان این دوکشوردرمنطقه ای بنام دره شام واقع در شهرستان جلفا ساکن گردیده اند.این ایل متشکل از ۲۸طایفه است .بیشترنفرات این ایل در روستاهای کلیدداغی-ویرانباغ-قره ناز- گجلرات و...ساکن بوده ودرحال حاضردرهادیشهر سکنی گزیده اند.نام ورمزیار برگرفته ازجد بزرگوارشان بوده بنام ورمزیار که برادر دیگری بنام جلال داشته و نوادگان او هم درمرز ترکیه وعراق ساکن شده اند. حماسه دلیران ورمزیار: در جریان دوره دوم جنگ های ایران و روس و بعد از انتخاب باسگوویچ آن سردار باهوش وباتجربه به فرماندهی سپاه روسیه تزاری، سپاه ایران در دونقطه اصلاندوز ونخجوان متحمل شکست سختی گردید به طوری که در جبهه اصلاندوز در اثر پاتک روسها آنچنان سردرگم شدند که تا تبریز نتوانستند سپاه را جمع آوری و سازماندهی نمایند. اما در جبهه نخجوان بعد از حمله و پاتک سپاه روس به فرماندهی باسگوویچ و عقب نشینی سپاه ایران حرمسرای سپاه ( باعنایت به مدت زمان جنگهای آن زمان که سال ها طول میکشید و مرخصی در کار نبود ،به همین خاطر همسران سپاهیان نیز با آنان همراه بودند و در اردوگاه جای می گرفتند.) و سرداران ایرانی در قلعه عباس آباد ماند. این خبر خشم فتحعلی شاه را برانگیخت . بعد از چندین شورا و طراحی نقشه آزاد سازی حرمسرای شاهی از دست روسها ، 600 تن از دلیران ورمزیار به فرماندهی علی بیگ از طایفه ی چت ازلی که همیشه به شجاعت و جنگ جویی شهرت داشتند داوطلب اینکار شدند. آنها با حمله غافلگیرانه به قوای روسی (شبیخون ) آنها را عقب رانده ( ۱۵۰ سرباز روسی را کشتند و ۱ افسر عالی رتبه را به اسارت گرفتند.)و خود را به حرمسرا رسانده و کلیه زنان را از دست دشمنان آزادنموده و با خود می آوردند که در بین راه تعدادی از زنان می میرند ولی بقیه نفرات سالم تحویل سپاه ایران میگردد. در مقابل این دلاوری و شجاعت دلیران ورمزیار ،فتحعلی شاه این مناطق را از پرداخت مالیات معاف کرد و عنوان خانی و بیگی را برای علی بیگ برگزید.
دانشنامه آزاد فارسی
طایفه ای کُرد در ایران، از ایل گلباغی، مرکب از دو تیره به نام های ورمزیار زرینه و ورمزیار مره در، ساکن ناحیۀ دیواندره. تمام اعضای این طایفه امروزه یکجانشین شده اند. سردسیر ورمزیارها تا آغاز قرن ۱۴ق، در کنار کوه امروله و بلوک افشار کنگاور قرار داشت. ایل گلباغی از پیوستن ورمزیارها و بعضی گروه های لک و سلیمانی و بادکی و کلهر به وجود آمد. اینان در عهد شاه طهماسب صفوی، در بیلوار ساکن شده بودند. ورمزیارها در سال های تسلط عثمانی بر ناحیۀ نهاوند در سال های اول سلطنت شاه عباس اول صفوی، غالباً در خدمت عثمانی بودند. در ۱۰۱۲ق میان اهالی قلعه و حاکم جدید عثمانی اختلاف پیش آمد و آن ها نیز از دولت ایران استمداد خواستند. گروهی از قزلباشان خود را به کنار حصار قلعۀ نهاوند رسانیدند. ولی بیگ ورمزیار با اعضای طایفۀ خود به قزلباشان تسلیم شدند و با این عمل نهاوند به قلمرو دولت ایران بازگشت.
پیشنهاد کاربران
معنی فامیلیمون کاملادرسته وبه معنای خدای اهورامزداست. منم به فامیلی قشنگمون افتخارمیکنم. من قبلایه مطلبی خوندم که اصلیت ماورمزیارهابه هگمتانه و به شوش دانیال میرسه وبعدهابخاطرجنگهای مختلف این قبیله درسرتاسرایران ازارومیه گرفته تا لرستان وکردستان پخش شدند.
هم در شهر سنندج ساکنیم روستای اسلام اباد تقریبا نزدیک صد خانه واریم در خدمت شما بزرگوارا هستیم
زرتشت در مرز ایران و پاکستان فعلی ( تقریبا در سیستان و بلوچستان و زاهدان ظهور کرده و دین خود را ابلاغ کرد عصاره دین زردشت یا زرتشت ( ( گفتار نیک ، پندار نیک ، کردار نیک ) ) میباشد زرتشت به پیروان راستین و ایمان آورندگان به اصالت این آئین اورمزیار ، اهورامزیار ، اورمز د یار . اهورا مزدیار ، و با تلفظ و گویش های بسیار در جغرافیای حرکت و سفر زرتشت وجود دارند زرتشت در آغاز تبلیع و اعلام نوع دین خود ( ( که بر پایه و ستون پندار نیک گفتار نیک و کردار نیک ) ) بوده مورد مخالفت و دشمنی شاهان و قدرتمندان ظالم و حق گریز بوده است اما کسانی که در آن شرایط سخت زرتشت دین اورا کمک و یاری میکردند عنوان اهورا مزیار ، اورمزیار و عنوان های بسیار ازریشه و شاخ و برگ ااین نام خداوندگار به آن ها میداده است، و آنها خود را یاوران و کمک دهندگان پروردگار اولین و آخرین میدانسته اند و میدانند مشخصه های بارز آنها مطیع بودن از حق و حقیقت بوده وهست و بر علیه ظلم و ستم شوریدن و زیر بار ناحق نرفتن صفت ماندگار آنهاست بطوریکه بعد از رفتن زرتشت از آن ملک و دیار ورمزیار و اهورا مازیار مشخصه های خود را پاس داشته و نگهداری میکردند و سه پاس که پاسداری از سه باور و عقیده و ایمان که عصاره اکثریت ادیان به حق میباشد لفظ تشکر و یاد آوری و تذکر پاسداری از ( ( پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک ) ) میباشد هرگاه یک ذره و یک اپسیلون و یک سلول از آن ورمزیاری ها و اهورا مزیاری ها اورمزیاری هادر رک و خون آنها باقی مانده باشد به اصالت و حقانیت آن خون به هیچ وجه نمیتوانند در مقابل ظلم و ستم و نامردی و پستی آدم حتی نسبت به خویش و فامیل هم ساکت و بی تفاوت باشند ممکن است فامیلی های به گونه دیگری هم داشته باشند اما همه از یک رگ و ریشه های اصلی هستند و اگر افرادی منتسب به این فامیل باشند ذاتا نمیتوانند دو به هم زن و دو رو و ریاکار و پست فطرت بی غیرت بی مقدار و خودفروش و متملق و چاپلوس خود شیرین کن بیمار و پاچه خوار، و نمک نشناس و حق گریز و نالایق باشند بیشتر از همه و پیشتر از همه اول از خودشان حساب پس می کشند و دائم نفس لوامه سرزنشگر بیدار دارند به قول و تعهد پایدارند و از آدم فروشی و نامردی وبی مرامی و بی معرفتی بیزارند اگر کسانی غیر از این صفات برجسته گفتار نیک و کردار نیک و پندار نیک صفات رذایل و نامربوطی داشته باشند از ورمزیاری و اهورا مزیاری اور مزیاری و ورمزیارنیستند و آلیاژ آن ها دستکاری و دیگر کاری شده است از راه رفتن و سخن گفتن و پایبند حق و حقیقت بودن اشخاص افراد و رمز یار و اهورامزیار را بشناسید
واژه ی �اهورامزدا� یکی از نام آشناترین لغات در فرهنگ معاصر ایران زمین به شمار می رود. هر چند تا همین قرن گذشته ی میلادی این نام در میان عوام و حتّی خواصّ ایران نیز محلی از اعراب نداشت و پس از اکتشافات مستشرقین و متخصصین زبان های هندی و ایرانی باستان بود که صورت اوستایی این واژه در قالب �اهورامزدا� دیگر بار وارد گنجینه ی لغات زبان های ایرانی گردید.
صورت اصلی، اوستایی، این واژه دارای تلفظ �اَهورَه مَزدا� می باشد و صورت ایرانی باستان آن را می توان در قالب �اهوره مزداه� بازسازی نمود. این واژه هر چند اخیراً، در طی یک قرن و اندی پیش - آن هم با تلفظی تقریباً نادرست، وارد زبان فارسی شده، امّا صورت تحول یافته و اصیل آن در زبان فارسی و فارسی میانه وجود داشته است: �اورمزد�.
در زبان کردی نیز، به عنوان یکی دیگر از زبان های ایرانی، شاهد صورت اصیل �اهوره مزدا�ی باستانی هستیم: �هرمز� و �ورمز�. صورت نخستین، یعنی �هرمز� ( با آوانگاری کردی لاتین Hirmiz ) ، ممکن است وام واژه ای از پارتی ( چه به صورت مستقیم یا احیاناً از طریق فارسی ) قلمداد نمود. این واژه را می توان به صورت پراکنده در زیرگویش های کردی شمالی ( کورمانجی ) یافت نمود. امّا صورت دیگر این واژه در کردی مرکزی ( سورانی ) و کردی جنوبی دیده می شود: �ورمز� ( Wirmiz ) . واژه ی اخیر اصیل ترین صورت کلمه ی باستانی �اهوره مزدا� در زبان کردی است. تبدیل �هوـ� آغازین به �وـ� از خواصّ گویش های مرکزی، و تاحدودی جنوبی، کردی محسوب می شود که در واژه ی �ورمز� شاهد آن هستیم.
این واژه را در کمال شگفتی می توان در عنوان یکی از طوایف نامدار کرد، مستقر در منطقه ی بیجار گروس، نیز مشاهده نمود: �ورمزیار�. اصطلاح �ورمزیار� تحت اللفظاً به معنی �اورمزدیار� یا �اهورامزدادار� بوده و نشان گر انتساب به �اهوره مزدا�ست. با این که طایفه ی کُرد ورمزیار امروزه همگی مسلمان می باشند امّا آن چه که از وجه تسمیه ی عنوان آنان بر می آید این است که آن ها مدّتی هم پس از ورود اسلام به ایران کماکان بر سر دین زرتشتی و پیروی از �ورمز� ( اهوره مزدا ) می مانند و از این رو لقب �ورمزیار� به ایشان منتسب می گردد.
. آبادان
این طایفه از لر های بختیاری است
پیان::نام قدیم خرمشهر . بیان::شهر
مردها
محل سکونت ایل لر بختیاروند
دورق::نام قدیم شهر شادگان. محل سکونت ایل دور کی لر بختیاری
****
ایل لر لک جدا شده از ایل جلکی ایل بزرگ حسنکیفا لر بختیاروند
تیره گوران ( کی وران ) ایل حسنکیفا
طایفه چگنی ایل عالی جمالی لر بختیاروند
طایفه زنگنه ایل لر بختیاروند
تیره سیاه منصور طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند
تیره بختیاروند زنگنه کرمانشاه
طایفه شوهان حسنکیفا
طایفه کردلی حسنکیفا بهاروند (
بهداروند. بختیاروند )
روستای قمشه لر زنگنه کرمانشاه
طایفه کوسه لر لک در ایل ترک شاهسون بغدادی
****
کرمانشاه ::کرمانجاه. محل سکونت ایل لر کرمانج
باختران ::با اختیار ان. لر بختیاری
اینجانب قصد دارد بخشی از ورمزیاری های محترم و عزیز را در شبکه اجتماعی تلگرام در گروهی گرد هم بیاورم تا درخت و شاخه شجره نامه خودت را برای هم بازگو کرده تا به ریشه اصلی برسیم.
https://t. me/joinchat/EiVw5RW - aV46TnezEhNtyg
در لرستان ورمزیارها ب گره یدونه معروفن خخخ، توضیح. . . گره ی دونه ب دانه های سیاه رنگی گفته میشه که اگه همراه صدکیلو گندم آسیاب بشه تمام اون آرد رو تلخ میکنه، حالا مهم نیس کجای این خاک پاک ساکنی ، برادر و خواهر عزیزم، بخودتون نگاه کنید اگه چاپلوسی ازت برنمیاد، حاضر نیستی زیر بار هیچ حرف زوری بری، حتی همسرت، شما ی ورمزیار اصیل هستی، هیچ فرقی نداره بخاطر محل سکونتت به چ زبانی حرف میزنی. چون زبان سیاله و متغیر. دوستدار شما مرتضی ورمزیار
جمشید پسر هرمز پسر خورشید از نسل جمال الدین پسر بختیار
ورمزیاریکی ازمحلات قدیمی همدان می باشد وطائفه ورمزیار درنقاط مختلف استان همدان ساکن می باشند بنده به نام فامیلی خود می بالم وبرتمامی هم قومی های خود درسراسرایران وجهان درود میفرستم.
هرمزیار::ورمز یار، یاران هرمز
طایفه ورمزیار لر بختیاری ساکن خوزستان. لرستان
شهر های لرنشین
شوش. شوشتر. انشان*پارسوماش - استخر*. آنزان. از پایتختهای قدیم ایران زمین بودند در استان خوزستان
با افتخار فرزندی از ایل بزرگ ورمزیارم خوزستان هستم و عـــــــاشق ایل و تبارم و دوستدار تمام ورمزیارهای عزیز
با افتخار فراوان از خته آذربایجان غربی، شهرستان خوی . با مطالعاتی که کم وبیش داشتم در اطراف سدارس روستایی وجود دارد به نام ( ورمزیار ) که بیشتر ورمزیارهای آذری زبان کوچ کرده از آن اطراف میباشد.
باتوجه به تحفیقاتی که در مورد طایفه ورمزیار انجام شده ؛ ورمزیار کردستان ازایل گلباغی که در گذشته به آن اشاره شده به استان کردستان مهاجرت نموده وبعدها در منطقه کا میاران وسنندج سکنی گزیدند حالا بااین توضیح کوتاه بشتر از ۱۰۰۰نفر در شهر سنندج ساکن هستیم واکثر ا همدیگر را می شناسیم . در صورت نیاز به توضیحات بیشتر در خدمتم
ورمزیار در اصل یکی از زیر شاخه های طایفه ای ب اسم جمور که خود زیر شاخه ی طایفه ای بزرگ به اسم باجلان است می باشد
باجلانیها طایفه ای بزرگ هستند که در غرب کشور و کردستان عراق بودند
که در طی تاریخ به فرمان پادشاهان متعدد مجبور به کوچ به اکثر و نقاط کشور شدند و الان هم اکثرا با نام های طایفه های خود که ورمزیار هم یکی از آن طایفه هاست زندگی میکنند
ایل جمور طایفه ای کوچ رو است که در گذشته
در استان های کرمانشاه، همدان، لرستان، ایلام، کردستان، کردستان عراق، آذربایجان، خوزستان و. . . .
درحال کوچ بوده و الان هم قسمت کوچکی از باقی مانده این ایل در استان های کرمانشاه، ایلام، همدان و کردستان در کوچ است و بقیه ب صورت یکجا نشین شده آمد
طایفه های اصلی ایل جمور عبارتند از ( ورمزیار، گومه، شاه ویسی، عبدولی، و. . . . ) که خود شامل زیر شاخه های دیگر هستند
برای استناد به این حرفها میتوانید کلمه ( جمور ) یا ( جمهور ) را در گوگل سرچ کنید و مطالب را کامل بخوانید
ازاینکه ورمزیاری هستم ازطایفه یی اصیل وبزرگ بسیار به خود میبالم
بنده پدربزرگم اهل شهرک برناباد بودن
وخودم ازنا ساکن هستم
وهمیشه ذهن کنجکاوم به دنبال این بوده ازچه اصل وریشه یی بودم
🙌
زنده باد لر
درود بر تمامی ایل های ریشه دار ایران زمین