برابر پارسی : ناسازوارانه
پارادوکسیکال
برابر پارسی : ناسازوارانه
پیشنهاد کاربران
متناقض، مخالف هم
متناقض نما
مخالف گونه. تضاد کلی
تناقض هاى با ریشه ى سیاسی
نشون دادن چیزی که در آن تناقض هست ولی در اصل چیزی منحرف کننده است
مخالفت کننده
نا همانگی فکری در خود شخص
متناقض نما ( نه متناقض ) ، مثل درخت در آتش
من خیلی غیر رسمی میگم گول زدن مردم نشون دادن چیزی که در آن تناقض دارد اما در حقیقت چیز منحرف کنندیست😑 برداشت من اینطوره به عنوان دانشجو 😂
دو چیز که با هم جمع نشوند. مثله عرفان فلسفی، که عرفان نحوه اندیشیدن براساس مکاشفه هست ولی فلسفه نحوه اندیشیدن براساس عقل و این دو باهم جمع نمیشوند
زمستان داغ
شفاف ترین مثال هستش
شفاف ترین مثال هستش
من با زمستون داغ کاملن موافقم
چون واسه منه جوون یه توضیح کامله
به نظر خودم یه چیزی که غیر ممکنه مثل این که رو درخت کریسمس دست نمادین حضرت ابولفضل باشه
چون واسه منه جوون یه توضیح کامله
به نظر خودم یه چیزی که غیر ممکنه مثل این که رو درخت کریسمس دست نمادین حضرت ابولفضل باشه
ادا در آوردن در سیاست جهت فریب مردم
. . . . . . پارادوکسیکال. . . خیلی ساده. . . .
. . . . . . پارادوکسیکال. . . خیلی ساده. . . .
زمستان داغ، تناقض گول زننده
شکلی از یک سازه ناتمام و در بیان به اتمام رسیده . . .
سدِ روان! ( متناقض نما )
پارادکسیکال:شبیه سازی، شر گفتن، ک*شر بافتن، دروغ گفتن برای بالا رفتن در سیاست
مخالفت
مخالف
پارادوکسیکال . . .
مثله این میمونه ک بگی تابستون سرده
زمستون گرمه
چیزیه متاسفانه خیلی تو ملت ایران ازش سواستفاده میکنن
یعنی ادعا کردن در مورده خوبی
ولی
انجام دادن بدی
مثله این میمونه ک بگی تابستون سرده
زمستون گرمه
چیزیه متاسفانه خیلی تو ملت ایران ازش سواستفاده میکنن
یعنی ادعا کردن در مورده خوبی
ولی
انجام دادن بدی
مخالف هرچیزی ینی پارادوکسیکال
فعل یا عملی است که در یک جا به دو صورت متفاوت و عکس هم اتفاق می افتد .
پارادوکسیکال: مخفف همه ی اتفاقات غیر ممکن
آنچه که به همان اندازه هست به همان میزان نیست
مفهومی از ریشه با مفهوم دیگری متضاد باشد, از بیخ وبن متناقض
هم بسان یا شکننده یا پتیاره پیمان شکننده
یعنی دو رویی و ریاکاری که پست ترن صفت رفتاری و اخلاقی است . متاسفانه همه جا هست ، ولی بیشتر در سیاسیون کاربرد دارد
متناقض گر، مخالف، نقض کننده
واضح و روشنه، مثل : حاضرِ غایب، پیدای پنهان، پادشاهِ فقیر ،
به معنی تناقضه و کلا یچیز مخالف. . . .
پارادوکسیکال= رفتار مسئولان ما در برابر مردم،
حرفهای قبل از انتخابات و بعدش،
تضاد درونی و بیرونی،
با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن یا بالعکس
حرف و عمل یکی نبودن
حرفهای قبل از انتخابات و بعدش،
تضاد درونی و بیرونی،
با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن یا بالعکس
حرف و عمل یکی نبودن
پارادوکسیکال به زبان ساده:
سایه روشن یا شبهای روشن
اوج سقوط
بیداری در خواب
سایه روشن یا شبهای روشن
اوج سقوط
بیداری در خواب
کلمات دیگر: