کلمه جو
صفحه اصلی

دعقه

لغت نامه دهخدا

( دعقة ) دعقة. [ دَ ق َ] ( ع اِ ) گروه شتران. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || باران که یک بار آید. ( منتهی الارب ). یک بار باران آمدن. ( ازاقرب الموارد ). دعکة. و رجوع به دعکة شود. || حمله و فریاد. ( از ذیل اقرب الموارد از تاج ).

دعقة. [ دَ ق َ] (ع اِ) گروه شتران . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || باران که یک بار آید. (منتهی الارب ). یک بار باران آمدن . (ازاقرب الموارد). دعکة. و رجوع به دعکة شود. || حمله و فریاد. (از ذیل اقرب الموارد از تاج ).



کلمات دیگر: