روز قیامت
روز یقین
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
روز یقین. [ زِ ی َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت :
یقین بشنو از من که روز یقین
نبینند بد، مردم نیک بین.
مگر کسی که یقینش بود بروز یقین.
یقین بشنو از من که روز یقین
نبینند بد، مردم نیک بین.
سعدی.
دوای خسته و جبر شکسته کس نکندمگر کسی که یقینش بود بروز یقین.
سعدی.
کلمات دیگر: