نوروز . روز جشن . روز شادی
روز نو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
روز نو. [ زِ ن َ / ن ُو ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوروز. روز جشن. روز شادی :
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند.
چو رفتی کهن گردد این روز نو.
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند.
فردوسی.
همی گفت هرکس کز ایدر مروچو رفتی کهن گردد این روز نو.
فردوسی.
و رجوع به نوروز شود.دانشنامه عمومی
شهر روزنو (به رومانیایی: Roznov, Neamţ) در شهرستان نئم در کشور رومانی واقع شده است. جمعیت این شهر ۹٬۱۷۱ نفر است.
رومانی
فهرست شهرهای رومانی
رومانی
فهرست شهرهای رومانی
wiki: روز نو
کلمات دیگر: