وقاحت صفاقت خیره چشمی
شوخ رویی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شوخ رویی. ( حامص مرکب ) وقاحت. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). صفاقت. وقاح. ( یادداشت مؤلف ). خیره چشمی. سترگ روئی. سخت روئی. ( زمخشری ). صفاقة. ( منتهی الارب ). بی شرمی. سماجت :
شوخ رویی مکن که پاک دلان
گه کنند احتمال و گه نکنند.
شوخ رویی مکن که پاک دلان
گه کنند احتمال و گه نکنند.
خاقانی.
کلمات دیگر: