کلمه جو
صفحه اصلی

علیس

لغت نامه دهخدا

علیس. [ ع َ ] ( ع ص ، اِ ) بریانی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بریانی فربه.( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || گوشت بریان شده در پوست.( ناظم الاطباء ) ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ) ( ازاقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || بریانی پخته شده. ( از لسان العرب ) ( از تاج العروس ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). ج ، اَعلاس. ( اقرب الموارد ).

علیس. [ ] ( اِخ ) نام بطنی است از زرانقة، که آن نیز از تیره های معازبة در یمن باشد. ( از تاج العروس ، ذیل ماده تزرنق ) ( از معجم قبائل العرب ج 2 ص 819 ).

علیس . [ ] (اِخ ) نام بطنی است از زرانقة، که آن نیز از تیره های معازبة در یمن باشد. (از تاج العروس ، ذیل ماده ٔ تزرنق ) (از معجم قبائل العرب ج 2 ص 819).


علیس . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) بریانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بریانی فربه .(از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || گوشت بریان شده در پوست .(ناظم الاطباء) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (ازاقرب الموارد) (از متن اللغة). || بریانی پخته شده . (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). ج ، اَعلاس . (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: