کلمه جو
صفحه اصلی

سلغرشاه

لغت نامه دهخدا

سلغرشاه. [ س َ غ ُ ] ( اِخ ) سلغور شاه بن ( اتابک )سعدبن زنگی. وی بسلطنت نرسید اما پسرانش محمدشاه ( 660 - 661 هَ.ق ) و سلجوقشاه ( 661 - 662 هَ.ق. ) در فارس حکومت کرده اند. ( فرهنگ فارسی معین ) :
بدور دولت سلجوقشاه سلغرشاه
خدایگان معظم اتابک اعظم.
سعدی.
خلف دیده سلغر ملک دولت و دین
فلک آیت رحمت ملک ملک گشای.
سعدی.

سلغرشاه. [ س َ غ ُ ] ( اِخ ) ابن اتابک نصرةالدین احمد از سلسله اتابکان لر بزرگ. وی به اتابکی نرسید ولی پسرش اتابک پشنگ ( 757 - 792 هَ.ق. ) در لرستان حکومت کرد. ( فرهنگ فارسی معین ).

سلغرشاه. [ س َ غ ُ ] ( اِخ ) مظفرالدین ترکمان ، خواهرزاده شاه شیخ ابواسحاق اینجو. ذکر وی در حوادث سال 725 هَ.ق. در شیرازنامه و در حوادث سال 750 هَ.ق. در تاریخ آل مظفر آمده. ( فرهنگ فارسی معین ).

سلغرشاه . [ س َ غ ُ ] (اِخ ) ابن اتابک نصرةالدین احمد از سلسله ٔ اتابکان لر بزرگ . وی به اتابکی نرسید ولی پسرش اتابک پشنگ (757 - 792 هَ .ق .) در لرستان حکومت کرد. (فرهنگ فارسی معین ).


سلغرشاه . [ س َ غ ُ ] (اِخ ) سلغور شاه بن (اتابک )سعدبن زنگی . وی بسلطنت نرسید اما پسرانش محمدشاه (660 - 661 هَ .ق ) و سلجوقشاه (661 - 662 هَ .ق .) در فارس حکومت کرده اند. (فرهنگ فارسی معین ) :
بدور دولت سلجوقشاه سلغرشاه
خدایگان معظم اتابک اعظم .

سعدی .


خلف دیده ٔ سلغر ملک دولت و دین
فلک آیت رحمت ملک ملک گشای .

سعدی .



سلغرشاه . [ س َ غ ُ ] (اِخ ) مظفرالدین ترکمان ، خواهرزاده ٔ شاه شیخ ابواسحاق اینجو. ذکر وی در حوادث سال 725 هَ .ق . در شیرازنامه و در حوادث سال 750 هَ .ق . در تاریخ آل مظفر آمده . (فرهنگ فارسی معین ).



کلمات دیگر: