( صفت ) شاهزاده جمع : سلطان زادگان .
سلطان زاده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سلطان زاده. [ س ُ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ، اِ ) زاده سلطان. فرزند سلطان :
هست لک لک بچه سلطان زاده گنجشککان
لایق است این نام بر گنجشک و بر لک لک بچه.
هست لک لک بچه سلطان زاده گنجشککان
لایق است این نام بر گنجشک و بر لک لک بچه.
سوزنی.
کلمات دیگر: