( شوره آب ) آب شور آب ناخوش
شوره اب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( شوره آب ) شوره آب. [ رَ / رِ ] ( اِ مرکب ) آب شور. آب ناخوش : و در پاره ای زمین شوره آبی تنک ایستاده بود اسپش در آنجا افتاد و فروشد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 82 ).
جز که صاحب ذوق که شناسد بیاب
او شناسد آب خوش از شوره آب.
جز که صاحب ذوق که شناسد بیاب
او شناسد آب خوش از شوره آب.
مولوی.
کلمات دیگر: